گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با ریچارد استوارت، شهردار کوکئیتلام

امیر باجه‌کیان و سیما غفارزاده – کوکئیتلام

در آستانهٔ نوروز ۱۴۰۱ همراه با دوستانمان در بی‌سی سرو، تابلو اعلانات فارسی‌زبانان بریتیش‌ کلمبیا، بر آن شدیم با تعدادی از سیاستمداران سطوح شهری و استانی در بریتیش کلمبیا گفت‌وگوهایی را ترتیب بدهیم تا هم دربارهٔ عملکردشان در سال گذشتهٔ خورشیدی به خوانندگانمان اطلاعاتی بدهند و هم از آن‌ها دربارهٔ برخی مسائل مورد علاقهٔ جامعهٔ ایرانی بریتیش کلمبیا بپرسیم که توجه شما را به این گفت‌وگوها جلب می‌کنیم. لازم به یادآوری است سه گفت‌وگو با شهرداران نورث شور در شمارهٔ گذشته (با همکاری رسانه‌های محلی انگلیسی‌زبان) منتشر شد و چهار گفت‌وگوی دیگر که اخیراً انجام شده‌ است، در این شماره منتشر می‌شود.

* * * * *

بی‌سی سرو: شهردار استوارت، از شما تشکر می‌کنیم که با وجود برنامهٔ کاری فشرده‌تان به‌عنوان یکی از اولین جلسات حضوری‌تان در سال جاری پس از همه‌گیری، با ما در این نشست شرکت کردید. مایل‌ام گفت‌وگو را با مروری بر مهم‌ترین مسائل و اتفاقاتِ سال گذشتهٔ شهر کوکئیتلام آغاز کنم؛ مسائلی که برای شهروندان مهم‌اند.

شهردار استوارت: بله، حتماً. شکی نیست همین که امروز در اینجا نشسته‌ام، برای من یکی از موضوعات مهم است. مدت زیادی از زمانی که دیدارهای رودررو داشتیم گذشته است. از اینکه بار دیگر می‌توانیم از مردم بیرون از شهرداری در درون شهرداری استقبال کنیم، واقعاً خوشنودم و این نشان می‌دهد که همه‌گیری واقعاً یک چالش برای بسیاری از مردم بود. ما ساکنانی را می‌شناسیم که با اضطراب بهداشت روانی مواجه شده‌اند؛ ساکنانی که در طول این دو سالِ بسیار طولانی با انواع مشکلات سلامت روان مانند اضطراب، تنش و انزوا دست‌وپنجه نرم کردند. بنابراین دیدن نوری در انتهای تونل، دیدن دوباره لبخندزدن شهروندانمان به‌جای دیدن ماسک‌هایشان، لذتی واقعی است، و مسلماً اینکه شروع به دیدن نوری کرده‌ایم، بسیار مهم است؛ نوری که در انتهای تونل می‌بینیم.

رسانهٔ همیاری: خیلی ممنون. این پرسشی طولانی است دربارهٔ مسکن. شهر کوکئیتلام روی چه نوع مسکنی تمرکز کرده است و در مورد گزینه‌های استیجاری با اجارهٔ پایین‌تر از نرخ بازار (below-market rental) شهر کوکئیتلام در سال گذشته چه کرده است و چشم‌انداز سال آینده چیست؟ و همچنین چه گزینه‌هایی برای خانواده‌های جوان هست؟

شهردار استوارت: سؤال طولانی نیست، اما پاسخ آن بسیار طولانی است.

پیشینهٔ حرفه‌ای من در حوزهٔ مسکن است. من پیش از پیوستن به شهرداری، برای چندین دهه درگیر مسکن مقرون‌به‌صرفه و نوآوری در مسکن بودم و ما در یک دههٔ گذشته واقعاً بر تلاش برای نوآوری و ایجاد انگیزه برای ساخت انواعی از مسکن که در بازار کنونی ساخته نمی‌شوند، تمرکز کرده‌ایم. می‌دانیم که بازار وارد عمل خواهد شد و آن‌ها برج‌های مسکونی خواهد ساخت، زیرا تولید آن‌ها آسان است و خریداران منتظر خرید آن‌ها هستند. ما مطمئناً باید مسکن زیادی برای خرید مالکان در دسترس داشته باشیم. هر شهری در لوئر مین‌لند باید همین کار را انجام دهد. ونکوور بزرگ باید مسکن کافی بسازد تا یک میلیون نفری را که در ۲۵ سال آینده به این منطقه خواهند آمد، در خود جای دهد.

بدیهی است که این کار را باید بدون [فکرکردن به] توسعهٔ زمین انجام دهیم، چون چیز زیادی نداریم. ما در این منطقه از غرب با اقیانوس آرام، از شمال با کوه‌ها، از شرق با زمین‌های کشاورزی، و از جنوب با ارتشی واقعاً بزرگ محصور شده‌ایم که به ما اجازه نمی‌دهد به‌ آن سمت گسترش پیدا کنیم. بنابراین ما آن مرز بین‌المللی را تا کوهستان داریم و اینکه چگونه می‌توانیم از زمین موجود بهترین استفاده را ببریم و از زمین‌هایی که برای حفظ زیست‌پذیری منطقه و پایداری منطقه نیاز داریم محافظت کنیم، همیشه یک چالش بوده است. بنابراین ما به‌ویژه اطراف ایستگاه‌های اسکای‌ترین را انتخاب کرده‌ایم. سیستم رفت‌وآمد سریع (Rapid Transit) واقعاً قاعدهٔ بازی را برای ما تغییر داد، اما زمان زیادی طول کشید تا به آن برسیم و این یکی از چیزهایی است که من به آن افتخار می‌کنم؛ توانایی پیشبرد پروژه و مجاب‌کردن دولت استان و دولت فدرال و دولت منطقه‌ای به این کار که بالاخره پس از دهه‌ها متعهد به ساخت اسکای‌ترین شوند و آن را برقرار نگه دارند و الان پنج سال است که باز است.

داشتن اسکای‌ترین به ما این امکان را داده است که در اطراف آن ایستگاه‌ها تراکم اداری و تجاری ایجاد کنیم، اما در درجهٔ اول مکان‌هایی با تراکم مسکونی برای زندگی مردم ایجاد کنیم. ما همچنین می‌دانیم که اگر مسکن اجاره‌ای و و نوع ارزان‌تر از نرخ بازارِ آن را به ایستگاه‌ها نزدیک کنیم، می‌توانیم پول زیادی برای آن خانواده‌ها پس‌انداز کنیم و زندگی را برایشان مقرون‌به‌صرفه‌تر سازیم. زیرا آن‌ها می‌توانند از داشتن خودرو یا خودروی دوم چشم‌پوشی کنند. هزینهٔ یک خودرو حدود ده هزار دلار در سال است. بسیاری از مردم به‌همان اندازه که برای مسکن خرج می‌کنند، برای وسیلهٔ نقلیه‌شان هزینه می‌کنند. پس چطور می‌توانیم مسکن مقرون‌به‌صرفه و زندگی مقرون‌به‌صرفه را با هم داشته باشیم؟ با رفتن به سراغ سازندگان مسکن. ما اساساً گفتیم که به شما اجازه می‌دهیم بیشتر بسازید، اما ما به این چیزها نیاز داریم و در واقع ما چیزی را که «تراکم پاداش» نامیده می‌شود مجاز می‌کنیم. ما مجوز تراکم کمی بالاتر را می‌دهیم، اما به مسکن مقرون‌به‌صرفه نیاز داریم. به خانهٔ اجار‌ه‌ای سه‌خوابه نیازمندیم. ما به انواع مختلف مسکن نیاز داریم تا بتوانیم افرادی را که توانایی خرید کاندومینیومِ ساخت این سازندگان را ندارند، جلب کنیم. ما گفته‌ایم که اگر مسکن ارزان‌قیمت، مسکن غیربازاری (non-market housing)، مسکن اجاره‌ای با نرخ کمتر از بازار (below-market housing) و حتی مسکن یارانه‌ای (subsidized housing) تولید کنید، اجازهٔ چیزهای دیگری را به شما می‌دهیم؛ با دادن مشوق‌هایی شما را تشویق می‌کنیم که آن‌ها را بسازید و این بدون کمک‌گرفتن از دولت‌های استانی و فدرال بوده است. هزینه‌های تأمین مسکن مقرون‌به‌صرفه یا یارانه‌ای معمولاً توسط دولت استانی تأمین می‌شود، چون این، در حوزهٔ کاری آن‌هاست، اما ما توانسته‌ایم برای داشتن جامعه‌‌ای عالی این کار را به این شکل با حمایت از پروژه‌های سازندگان انجام بدهیم.

بنابراین ما واقعاً مفتخریم که در حال حاضر ساخت مسکن بیشتری در جریان است. مسکن در حال ساخت در کوکئیتلام الان بیشتر از چیزی است که ما در تاریخمان داشته‌ایم. ما تلاش می‌کنیم تا جای ممکن ساخت مسکن‌های جدید را هرچه بهتر کنیم و پارک‌های اطراف آن‌ها را گسترش دهیم، به‌طوری‌که حتی اگر مردم در مکان‌های متراکم‌تر و خانه‌های متراکم‌تر زندگی می‌کنند، همچنان پارکی داشته باشند، همچنان حیاطی داشته باشند تا بتوانند از زندگی در کوکئیتلام لذت ببرند.

گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با ریچارد استوارت، شهردار کوکئیتلام

رسانهٔ همیاری: دربارهٔ سازندگان و مسکن یارانه‌ای صحبت کردید، ما مطلع شدیم که به‌تازگی برخی از سازندگان برای تخصیص تعدادی از واحدهای مسکونی به سالمندان ایرانی تازه‌وارد و کم‌درآمد با شما صحبت کرده‌اند. اگر ممکن است کمی در این زمینه توضیح دهید.

شهردار استوارت: بله، البته من نمی‌توانم جزئیات زیادی در این زمینه ارائه کنم، چون ما فعلاً در مراحل ابتدایی آن هستیم. ما تلاشمان را می‌کنیم، به‌عنوان مثال، پروژه‌ای که به دولت استانی و دولت منطقه ارائه کرده‌ایم، زمینی بود که ما مالک آن‌ایم و می‌خواهیم آن را به مسکن سالمندان اختصاص دهیم تا برای سالمندان مسکن مقرون‌به‌صرفه در دسترس باشد، اما این کار به مشارکت و حمایت سطوح بالاتر هم نیاز دارد. بنابراین ما نیاز داریم که استان بتواند به مقرون‌به‌صرفه‌ترکردنِ آن‌ها کمک کند و تا زمانی که نتوانیم در مورد این موارد با استان صحبت کنیم، نمی‌توانم جزئیات زیادی ارائه دهم. اما شکی نیست که بسیاری از ما که جمعیت سالخورده‌ای هستیم، به مسکن ارزان نیاز داریم. من خودم تمام عمرم را اینجا زندگی کرده‌ام، اما اکنون در دههٔ ۶۰ زندگی‌ام هستم و بسیاری از افرادی که با آن‌ها بزرگ شده‌ام، حالا در حال بازنشستگی‌اند. ما همچنین می‌دانیم که در بسیاری از خانواده‌های تازه‌واردِ ما، افراد بازنشسته‌ای هستند. آن‌ها از سراسر جهان می‌آیند و ما باید مسکن مناسب و ایمن و راحت و جوامعی راحت برایشان پیدا کنیم تا بتوانند به چیزهایی که آسایششان را تأمین می‌کند، دسترسی داشته باشند، و در عین حال این‌ها مسکن مقرون‌به‌صرفه هم باشند که این مسائل واقعاً برخی از بزرگ‌ترین چالش‌های ما هستند. زیرا می‌دانیم که اگر مسکن بیشتری عرضه نکنیم، اگر مسکن کافی عرضه نکنیم، قیمت مسکن همچنان سر به فلک خواهد کشید و به‌جای اینکه ما از افرادی که به اینجا می‌آیند، استقبال کنیم، برخی مجبور خواهند شد از منطقهٔ ما کوچ کنند.

بی‌سی سرو: در مورد فضاهای عمومی، من می‌خواهم با کتابخانه‌ها شروع کنم، زیرا کتابخانه‌ اساساً برای بسیاری از تازه‌واردان، جایی است که آن‌ها در آنجا شروع به برقراری ارتباط با جوامع خود می‌کنند و منابع زیادی را پیدا می‌کنند. فکر می‌کنم خود من هم اغلب اوقات شما را در کتابخانه برای رویدادهای مختلف ملاقات کرده‌ام. به‌همین دلیل می‌خواستم بپرسم برنامه‌های شهر برای کتابخانه‌ها در سال پیشِ رو از نظر بهبود، گسترش یا احتمالاً شعبه‌های کتابخانهٔ جدید چیست؟

شهردار استوارت: بله، ما برنامه‌هایی برای یک شعبهٔ جدید کتابخانه در شمال شرق داریم. ما اکنون دو کتابخانهٔ مهم و یک کتابخانهٔ سیار داریم. دو کتابخانه مهم یکی در پوریه (Poirier) و دیگری اینجا در مرکز شهر، نه خیلی دور از این دفتر، قرار دارند. این یکی زمانی که من انتخاب شدم در طبقهٔ پایین شهرداری بود و بسیار کوچک و تاریک بود و چندان خوشایند نبود. ما اکنون کتابخانه‌ای بسیار روشن و دلباز به مساحت ۳۵٬۰۰۰ فوت مربع (حدود ۳٬۲۵۰ متر مربع) داریم که حکم اتاق نشیمن را برای بسیاری از افرادی که به آنجا می‌آیند، دارد. ما در واقع مجموعه‌ای فوق‌العاده از کتاب‌های ایرانی در این شعبهٔ کتابخانه داریم، چنانکه کتاب‌هایی از فرهنگ‌های دیگر هم داریم، اما اهدای تعداد قابل‌توجهی از کتاب‌هایی به زبان فارسی که چندین سال قبل دریافت کردیم، می‌دانم که هدیهٔ واقعاً گران‌بهایی برای جامعهٔ ایرانی است.

من کاملاً به کتابخانه‌ها اعتقاد دارم. بسیاری از مردم فکر می‌کنند کتاب‌ها دارند از بین می‌روند، اما کتابخانه‌ها با ما خواهند ماند. آن‌ها بخشی از فرهنگ ما، بخشی از واقعیت ما، برای نسل‌های آینده خواهند بود و این به‌ویژه در مورد برخی از فرهنگ‌های بسیار غنی‌ای که از جاهای دیگر به اینجا آمده‌اند صدق می‌کند و فرهنگ ایرانی از عمیق‌ترین آن‌هاست. ما واقعاً عاشق آن نوعی از شعر هستیم که من نمونه‌هایش را از شعرای ایرانی در قفسهٔ کتاب‌هایم دارم و اغلب به آن‌ها ارجاع می‌دهم. بنابراین کتابخانه‌ها در آیندهٔ ما جایگاه بزرگی دارند.

بی‌سی سرو: بسیار عالی، از موضوع کتابخانه‌ها به فضاهای دیگر برویم، به‌نظر می‌رسد برنامه‌هایی برای مرکز تفریحی بِرک مانیتن (Burke Mountain) در حال اجراست. ممکن است لطفاً دربارهٔ برنامه‌های این مرکز یا اگر برنامه‌هایی برای دیگر مراکز هم دارید، برایمان بگویید؟

شهردار استوارت: ما مدتی است که داریم روی برک مانتین کار می‌کنیم. برک مانتین حدود ۱۵۰ سال پیش برای ساخت مسکن اختصاص داده شده بود، و بنابراین ما بالاخره داریم آن را به‌ثمر می‌رسانیم. در این طرح یک مرکز بزرگ تجاری گنجانده شده است که به افراد این منطقه اجازه می‌دهد کافی‌شاپ، رستوران‌های محلی، کتابفروشی‌، کتابخانه و مرکز اجتماعات خود را در آنجا پیدا کنند، و آن مرکز اجتماعاتی است که ما اکنون روند صحبت با ساکنان را در مورد آنچه در آن مرکز می‌خواهند، آغاز کرده‌ایم. برخی از مردم خواهان استخر شنا هستند و برخی به‌شدت خواهان یک کتابخانه هستند و برخی از مردم نیز خواهان اتاق جلسات و امکانات فرهنگی هستند، و همچنان که ما بیشتر و بیشتر در مورد خواسته‌های مردم، به‌ویژه مردمی که در برک مانتین زندگی می‌کنند، یاد می‌گیریم، آن برنامه را تنظیم دقیق‌تری خواهیم کرد و سپس قادر خواهیم بود ساخت‌وساز مرکز اجتماعاتی را آغاز کنیم که فکر می‌کنم به هزاران خانواده‌ای که برک مانیتن را به‌عنوان سکونت‌گاه آیندهٔ خود می‌نگرند، خدمت کند.

بی‌سی سرو: در رابطه با امکانات ورزشی مانند زمین‌‌های فوتبال چطور؟ به‌نظر می‌رسد که برخی از مردم معتقدند که این زمین‌ها به حداکثر ظرفیت خود رسیده‌اند. نظر شما در این‌باره چیست؟ 

شهردار استوارت: بله، این واقعیت است؛ زمین‌های فوتبال به‌طور معمول از چمن درست شده‌اند. شما ۱۲ بار در هفته روی آن بازی کنید، نرم‌تر می‌شود و به ۱۵ بار برسد، شروع می‌کند به گل‌آلودشدن، البته بسته به وضعیت آب‌وهوا. به همین دلیل، ما الان داریم تعداد زمین‌های با چمن مصنوعی را افزایش می‌دهیم، چون شما می‌توانید برای ماه‌ها روی چمن مصنوعی ۱۸ یا ۲۴ ساعت در روز و هفت روز هفته بازی کنید ولی کثیف و گل‌آلود نمی‌شود. بنابراین بخشی از چالش ما در این منطقه این است که ما آن‌قدر زمین نداریم که زمین‌های فوتبال چمن طبیعی متعددی را گسترش دهیم و خالی رهایشان کنیم تا فرصت یابند چمنشان رشد کند و همیشه قابل‌استفاده باشد؛ این منطقی نیست. ما در این منطقه سردمدار ساخت زمین‌های چمن مصنوعی هستیم، همچنین چمن طبیعی، چمن چهارفصل و زمین شنی، و ما قویاً معتقدیم که ورزش بهترین وسیلهٔ ارتباط‌دادن مردم است. من خودم شخصاً به تماشای بازی‌های بین‌المللی فوتبال علاقه‌مندم، برخلاف آنکه در اینجا اغلب مردم هاکی را ترجیح می‌دهند، و برای فوتبال به‌عنوان ورزشی بین‌المللی، ما می‌خواهیم اطمینان حاصل کنیم که امکانات کافی داریم تا جایی که دیگر کسی هرگز نگوید که کافی نیست. 

بی‌سی سرو: خوشحال‌ام که وجه اشتراکی با شما پیدا کردیم.

شهردار استوارت: بله، ما انواع مسابقات فوتبال را بین مردم داریم؛ افرادی در سن‌وسال من، افراد جوان‌تر و بزرگسالانی که در سطح بالا بازی می‌کنند، و وقتی شما آن‌ها را تماشا می‌کنید، می‌بینید که این کار موجب می‌شود تناسب اندامشان حفظ شود، ارتباطات اجتماعی‌شان حفظ شود، فعال باقی بمانند و نیز موجب تفریحشان شود. 

رسانهٔ همیاری: موضوع مراقبت از فرزندان و مهدکودک یکی از مهم‌ترین مسائل برای بسیاری از خانواده‌هاست و نیز مسئله‌ای مهم برای تمام سطوح دولت. شهرداری کوکئیتلام چه برنامه‌ای برای ارائهٔ فضای لازم برای مهدکودک‌ها دارد؟

شهردار استوارت: این مشابه برنامهٔ ما برای مسکن مقرون‌به‌صرفه و خانه‌های استیجاری پایین‌تر از قیمت بازار است. ما به سازندگان مشوق می‌دهیم و در برخی موارد آن‌ها را ملزم به انجام آن می‌کنیم. مثلاً اخیراً همین اطراف درخواست ساختی به شورای شهر فرستاده شده بود، و ما آن‌ها را ملزم کردیم که فضایی را به مهدکودک اختصاص دهند گرچه به‌طور معمول دولت شهری در چنین مواردی دخالت نمی‌کند، به‌هر حال قرار است دو مهدکودک در فازهای مختلف این پروژه ساخته شود. ما همچنین بحث‌ها و جلسات متعدد مهمی در این‌باره داشته‌ایم؛ اینکه چطور تعداد مهدکودک‌هایمان را افزایش دهیم که بیشتر هم از طریق ارائهٔ مشوق بوده است. راه‌هایی را نیز بررسی کرده‌ایم تا بتوانیم از ساختمان‌هایی که شهرداری مالک آن‌هاست، در ساعاتی که از آن‌ها استفاده نمی‌شود برای این منظور به‌کار بگیریم. به‌طور مثال، برخی ساختمان‌های شهرداری مانند ساختمان‌هایی که در دورهٔ مسابقات فوتبال در پارک‌ها و تنها در آخر هفته‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند، می‌توانند طی دیگر روزهای هفته به‌عنوان امکانات مراقبت از کودکان استفاده شوند. خصوصاً که این‌ ساختمان‌ها در پارک‌ها هستند و کودکان می‌توانند بسته به شرایط آب‌وهوا از فضای پارک و زمین بازی آن هم استفاده کنند و درواقع چنین ساختمانی در روزهای هفته و آخر هفته، بین مهدکودک و دیگر استفاده‌ها تقسیم شود. 

ما همچنین داریم با مناطق آموزشی برای افزایش فضای مهدکودک‌ها کار می‌کنیم، هم برای مراقبت از کودکان سن بالاتر برای ساعات پیش و پس از ساعات مدرسه و هم برای پیش‌دبستانی‌ها و دیگر نیازهای مراقبت از کودکان، چون ما می‌دانیم خانواده‌های بسیاری هستند که خصوصاً با توجه به هزینه‌های زندگی امروزه، پدر و مادر هر دو مجبورند کار کنند که البته این به اقتصاد ما کمک می‌کند ولی نهایتاً آن‌ها به خدمات مراقبت از کودکان نیاز دارند. دولت‌های استانی و فدرال تلاش دارند که مهدکودک را هرچه مقرون‌به‌صرفه‌تر کنند و ما تلاش داریم که آن را هر چه در دسترس‌تر کنیم.

گفت‌وگوی نوروزی رسانهٔ همیاری و بی‌سی سرو با ریچارد استوارت، شهردار کوکئیتلام

بی‌سی سرو: بیش از دو سال از تراژدی سرنگونی هواپیمای اوکراینی می‌گذرد. با توجه به اینکه کوکئیتلام جمعیت ایرانی قابل‌توجهی دارد و نیز با درنظر گرفتن اینکه این خانواده‌ها و البته کل جامعهٔ ایرانی مایل‌اند بتوانند بنای یادبودی برای گرامیداشت خاطرهٔ جانباختگان این پرواز در این شهر بنا کنند، آیا شهرداری برنامه‌ای برای کمک به ساخت چنین بنای یادبودی دارد؟

شهردار استوارت: بارها این را گفته‌ام؛ من و همسرم در تعطیلات بودیم و صبح بعد از این سقوط در تماسی به من گفته شد که سه تن از کسانی که در آن هواپیما بودند، از ساکنان شهر ما بوده‌اند؛ کسانی که من می‌شناختم. بی‌شک ازدست‌دادنِ آن‌ها برای جامعهٔ ما فقدان سهمگینی بود، اما فقدانی بسیار سهمگین‌تر برای جامعهٔ ایرانی بود. و به‌دلیل این عمل وحشتناک که موجب سرنگونی هواپیما شد، جامعهٔ ایرانی با ازدست‌دادنِ این افراد در مترو ونکوور و در کانادا، آیندهٔ قابل‌توجهی را از دست داد. بنابراین من همیشه حمایتم از جامعهٔ ایرانی را برای گرامیداشت یاد آن‌ها ابراز داشته‌ام. زمانی که ما در شوک بودیم، شاید خیلی زود بود، اما وقتی زمانش فرا برسد، ما باید راهی پیدا کنیم تا نه‌تنها فقط یاد اردلان و نیلوفر و کامیار، بلکه یاد همهٔ آن‌هایی را که در شهر ما نیستند ولی کانادا مقدمشان را گرامی داشته بود و جان خود را از دست دادند، محترمانه گرامی بداریم. 

بله، قطعاً باید این کار را کرد. ما از وجود این افراد در جامعه‌مان بهتره بردیم؛ اردلان به ساخت اسکای ترین کمک کرد؛ او یکی از مهندسان در آن پروژه بود، نیلوفر معلم بود و پسرشان، کامیار، دانش‌آموز جوانی بود با آرزوهای بسیار. ما تعداد بسیار زیادی مهندس، دکتر و دانشجو داشتیم؛ بسیاری انسان‌های فوق‌العاده که از دست رفتند و وقتی که زمانش فرا برسد، من می‌خواهم به جامعهٔ ایرانی ملحق شوم تا راهی برای گرامیداشت یاد این جان‌های ازدست‌رفته بیابیم.

بی‌سی سرو: به موضوع شادتری بپردازیم. چهار سال پیش و قبل از همه‌گیری، من و برخی دیگر از فعالان در ونکوور به شورای این شهر مراجعه کردیم و با همکاری جین سوانسون، عضو شورای شهر ونکوور، طرحی را به شورای شهر بردیم که به‌موجب آن شورای شهر نوروز را به‌عنوان یک مناسبت به‌رسمیت بشناسد، به تقویم شهر بیفزاید و هر سال نیز آن را جشن بگیرد. همچنین سال گذشته نیز ایمی لوبیک، عضو شورای شهر پورت مودی، طرحی مشابه را به شورای شهر پورت مودی برد. مایل‌ام بدانم کوکئیتلام چطور نوروز را جشن می‌گیرد؟ و چگونه ما می‌توانیم یک مناسبت را بهتر به‌رسمیت بشناسیم و آن را با همه در جامعه‌مان به‌اشتراک بگذاریم؟

شهردار استوارت: ما یک‌بار این کار را کردیم. من می‌خواهم که بتوانیم مناسبت‌های بین‌المللی از سراسر دنیا را که نمایانگر مردم کوکئیتلام‌اند، اینجا در شهرداری جشن بگیریم. یک سال اینجا در سالن ورودی هفت‌سین چیدیم. سال نو ایرانی، چیزی است که ما قطعاً به‌رسمیت می‌شناسیم. من آن را از جلسهٔ شورای شهر که از تلویزیون پخش می‌شود، به‌رسمیت خواهم شناخت، ولی این کافی نیست، ما باید راه‌های بیشتری برای آن بیابیم؛ یکی از‌ آن‌ها بی‌تردید پریدن از روی آتش است، اما خیلی چیزهای دیگر هست که می‌توانیم به آن‌ها فکر کنیم و اینکه چطور از طریق آن‌ها این مناسبت را جشن بگیریم. جامعهٔ ایرانی ما یکی از بزرگ‌ترین‌هاست که فرهنگی بسیار غنی دارد که من بسیار دوست دارم و می‌خواهم که ما آن را به‌رسمیت بشناسیم و جشن بگیریم و به نوروز و شب یلدا و دیگر نمادهای این فرهنگ را به بقیهٔ مردم کوکئیتلام بشناسانیم.

بی‌سی سرو: خصوصاً که کوکئیتلام خانهٔ بسیاری از جامعهٔ افغان است، و به‌دلیل شرایط فعلی در افغانستان این جمعیت بیشتر هم خواهد شد، و از آنجا که نوروز تحت حاکمیت طالبان ممنوع شده، فکر می‌کنم حالا اهمیت این موضوع بیشتر هم شده است.

شهردار استوارت: کاملاً درست است. جالب است وقتی با تعدادی از شهروندان ایرانی-کانادایی در اینجا صحبت می‌کردم، خیلی از آن‌ها کارهایی را که ما اینجا می‌کنیم و قدردانش نیستیم، قدرشناسی می‌کردند، مانند رقصیدن، چیزهای کوچکی حالا چه برای جشن سال نو یا به‌رسمیت شناختن برخی آئین‌های زرتشتی، کارهایی که در خانه‌شان مجاز نیست، اجازه‌نداشتن برای جشن‌گرفتن، رقصیدن، آوازخواندن… این‌ها مهم‌اند و من با شما خواهم رقصید. 

بی‌سی سرو: چشم‌انتظار آن خواهیم بود.

رسانهٔ همیاری: داشتن یک مرکز فرهنگی، همیشه در میان جامعهٔ ایرانی موضوع بحث و گفت‌وگو بوده است. مرکزی مانند آنچه ایتالیایی‌ها و چینی‌ها در شهر ونکوور دارند. مرکزی برای به‌اشتراک‌گذاشتن فرهنگ ما، سنت‌ها، غذا و غیره… با دیگر جوامع. فکر می‌کنید چطور شهرداری می‌تواند در تسریع روند ساخت چنین مرکزی کمک و حمایت کند؟ 

شهردار استوارت: این مسئله‌ای چالش‌برانگیز است. بله، تصدیق می‌کنم که ما در ونکوور مرکز فرهنگی چینی‌ها را داریم، مرکز فرهنگی کروات‌ها و مرکز فرهنگی ایتالیا‌یی‌ها را؛ همسر من خودش ایتالیایی‌تبار است، و ما می‌دانیم که این جوامع چندین دهه قبل کنار هم جمع شدند و با ازخودگذشتگی‌های فراوانی در جامعهٔ خود چیزی درست کردند که فرهنگشان را حمایت کند. من دوست دارم که چنین چیزهایی را در جامعه‌مان ببینم و دوست دارم که ما بتوانیم راهی پیدا کنیم که نه فقط یک فرهنگ مشخص، بلکه چندگونگی جامعه‌مان را جشن بگیریم با به‌اشتراک‌گذاشتن مثلاً نوروز که جشنی فوق‌العاده است، چنانچه سال جدید قمری برای بسیاری از فرهنگ‌های آسیایی چیزی است که من دوست دارم ساکنان شهر ما از آن استقبال کنند، چرا که فرهنگ ونکوور، وقتی من در حال رشد بودم، بیشتر اسکاتلندی و فرانسوی-کانادایی بود، مثل من که مادرم فرانسوی-کانادایی بود و پدرم اسکاتلندی، بنابراین من همان کانادای سال‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بودم با فرهنگ‌های دیگر، اما حالا می‌بینیم که مردم از سراسر دنیا ما را به‌لحاظ فرهنگی و نیز جنبه‌های دیگر، به کشور غنی‌تری تبدیل کرده‌اند. 

اینکه ما قادر باشیم از واقعیاتی که افغان-کانادایی‌ها با آن مواجه‌اند، تجلیل کنیم، نیز از آنچه یونانی-کانادایی‌ها و مشکلاتی که اوکراینی‌تبارها با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند وقتی آنچه را که در سرزمین مادری‌شان می‌گذرد، می‌شنوند… ایرانی‌ها همچنین مسائل مشابهی دارند و بسیاری دیگر ازجمله پناه‌جویان سوری، ما فرهنگ‌های بسیاری را در اینجا داریم که نسبتاً جدیدند، و بسیاری دیگر که برای دهه‌ها اینجا بوده‌اند، و یافتن راهی برای به‌رسمیت‌شناختن این فرهنگ‌ها برای من بسیار مهم است، چون شما ما را در جامعه‌مان غنی‌تر می‌کنید، شما با بودن در اینجا ما را بهتر می‌سازید.

بی‌سی سرو: سؤال آخر، در این بهار و در این سال پیش رو، شما چشم‌انتظار چه هستید؟

شهردار استوارت: خیلی چیزها. من دوسال است که سوار هواپیما نشده‌ام، و بدم نمی‌آید که این کار را بکنم، گرچه هنوز هم بودن در بین جمعیت زیاد مرا مضطرب می‌کند. من چشم‌انتظار این‌ هستم که بار دیگر ما همه راحت و آسوده باشیم. به‌همراه آن‌‌هایی که در جامعه‌مان مواضع غیرعادی و گاه مواضع تفرقه‌افکنانه علیه واکسن و مقررات بهداشتی گرفته‌اند، همه بتوانیم دوباره زمینهٔ مشترکی پیدا کنیم و اینکه آن‌ها طولانی‌مدت تفرقه‌افکن نباشند، الان هستند و این برای ما آزاردهنده است که این اعتراضات را در اتاوا ببینیم یا اختلافات میان افراد را در رستوران‌های محلی که در حالت عادی با هم می‌توانند کنار بیایند و دوست باشند ولی الان نمی‌توانند باشند. این مانند چیزی است که در آمریکا اتفاق افتاد، رئیس‌جمهور خاستگاه اختلاف بزرگی شد، چون عده‌ای پشتیبان او بودند و عده‌ای مخالف او و آن‌ها نمی‌توانستند زمینهٔ مشترکی پیدا کنند، همه‌گیری هم برای ما چنین چیزی است؛ من می‌خواهم که همهٔ ما تلاش کنیم تا بتوانیم کنار هم با خوشحالی زندگی کنیم و دوستان خوبی برای هم باشیم. 

جامعهٔ ما غنی‌تر است چون ما چندگونه‌ایم، چون دنیا به اینجا آمده است و دنیا می‌خواهد خود را با بومیان اصیل ما به‌اشتراک بگذارد. خانوادهٔ مادری من ۴۲۰ سال قبل به آمریکای شمالی آمدند و خانوادهٔ پدرم خیلی بعدتر در سدهٔ قبل، حالا ما خانواده‌هایی را می‌بینیم به‌دلایل گوناگونی سرزمین مادری‌شان را ترک کرده‌اند؛ اغلب به‌دلیل مناقشات و مشکلات سیاسی، آزارواذیت به‌خاطر مذهب یا دیگر مسائل، و آن‌ها به جایی آمده‌اند که وعدهٔ آزادی بهشان داده است، وعده داده شده که همهٔ آن‌ها همان‌گونه که هستند، مورد پذیرش‌اند، و امید من این است که همچنان‌که به‌سوی بهار می‌رویم، ما بار دیگر به این درک برسیم که چرا اینجاییم. ما اینجاییم، چون ما می‌خواهیم که پذیرا باشیم، می‌خواهیم از یکدیگر تجلیل کنیم، می‌خواهیم کشوری بسازیم که خیلی بیشتر از فقط سرزمینی باشد که در آن حضور داریم، و در عین‌ حال، این چندگونگی را به دنیا ثابت کنیم؛ اینکه مردمانی با باورهای متفاوت، با تبارهای متفاوت و زبان‌ها و غذاهای متفاوت، می‌توانیم خوشحال کنار هم زندگی کنیم و همدیگر را در این‌ها سهیم کنیم و با هم جشن بگیریم. و حالا که نوروز است و زمان جشن‌گرفتن برای جامعهٔ ایرانی، من برای همهٔ مخاطبان شما شادترین نوروز را آرزو می‌کنم و از شما سپاسگزارم که آمدید و به من کمک کردید تا احساساتم را خطاب به جامعهٔ شما بیان کنم. 

بی‌سی سرو و رسانهٔ همیاری: سپاسگزاریم. با کمال میل.

ویدیوی این گفت‌وگو را در اینجا ببینید:

ارسال دیدگاه